در این ویدیو می توانید استیسی و باباش با داستان "بازی و یونیکورن" را در چند دقیقه ببینید. نستیا به طور تصادفی یک اسب شاخدار جادویی را پیدا کرد. او تصمیم گرفت طراحی اتاق خود را به رنگ های رنگین کمان تکشاخ ها تغییر دهد ... .
پدر به چشم پسرش، بزرگ ترین و قوی ترین مرد دنیا است. پدر من یک سرباز بود. او در زندگی اش هم مثل یک سرباز قوی و با اراده بود. او شخصیتی نیرومند داشت و سختی های روزگار موهایش را سفید کرده بود. .
شوخی حالتی مثبت در ذهن است و موقعی ایجاد می شود که فردی، موضوعی ناهمخوان، غیرمنتظره یا سرگرم کننده را بگوید یا انجام بدهد یا موقعیتی با همین توصیف برای کسی اتفاق بیفتد که دیگران را بخنداند.