وگوئی این شعر را در باره سایه برای آخرین لحظه حیاتش ساخته بودکه: محمود چشم بر در و میگفت یا اجل بگذار بلکه بر سرم آید ایاز من… ولی سایه نیامد. شهریار در حسرت دیدار سایه چشم از جهان فرو بست. .
ناشناس نوشته: از عزیزترین کسان برای شهریار هوشنگ ابتهاج شاعر معروف معاصر است جوانی بیست ساله که خوب شعر می سازد دست خط نیکویی دارد شیرین سخن است و جمال و کمالش در حد اعلا شیفته ی اشعار شهریار میگرددوعمیقا مفتون غزل ... .
زمانی که این پست رو گذاشتم داخل اپارات دنبال کار بودماز اپارات برای پیش نمایش نمونه کار استفاده کردم بعد مدت طولانی اومدم دیدم تو سرچ گوگل این میاد درصورتی که اصلا یادم نبود :)بمونه یادگاری...خوبه :) پاکش نمیکنم .
چه بیم ِ غرقم از عمان که جستم گوهر ِ ایمان دلا هر چند کز حرمان هنر بس بود تاوانم. فلک گو با من این نامردی و نامردمی بس کن که من سلطان ِ عشق و شهریار ِ شعر ایرانم